صفحه را انتخاب کنید

مجموعه‌های موزه موسیقی - فیلارمونی پاریس / مالکیت عمومی

"رویای تارتینی" (1824) اثر لویی-لئوپولد بویلی (1761-1845). تصویرسازی برای "سونات تریل شیطان" اثر جوزپه تارتینی

منبع: مجموعه های موزه موسیقی – فیلارمونیک پاریس / دامنه عمومی

یکی از شگفتی های فیزیولوژیکی گونه های ما که با حیوانات مشترک است، فرآیندی به نام هموستاز است. این کلمه به معنای "وضعیت پایدار" است و به چگونگی سازگاری بدن ما با تغییرات داخلی و خارجی برای حفظ تعادل پویا سیستم های ما اشاره دارد. بر اساس دایره المعارف بریتانیکا، هموستاز «هر فرآیند خودتنظیمی است که در آن سیستم‌های بیولوژیکی تمایل به حفظ ثبات دارند و در عین حال با شرایط بهینه برای بقا سازگار می‌شوند».

برای انطباق با دمای خارجی یا مبارزه با عفونت، بدن ما می لرزد تا دمای داخلی خود را افزایش دهد یا برای کاهش آن عرق می کند. هنگامی که ما شکر می خوریم، لوزالمعده ما انسولین ترشح می کند تا به ما در تعادل گلوکز در خون کمک کند. رگ های خونی ما منقبض یا منبسط می شوند تا در صورت نیاز جریان خون را هدایت کنند. هیچ یک از این عملکردها بیشتر از عطسه یا نیش زدن تحت کنترل آگاهانه ما نیستند.

یکی از مهمترین مفاهیم روانکاو بزرگ سوئیسی کارل یونگ این بود که روان ما به دنبال همین نوع تعادل بین خودآگاه و ناخودآگاه است و مغز ما از رویاها به عنوان یک سیستم خودتنظیمی برای روان استفاده می کند. او پیشنهاد کرد که یکی از کارکردهای رویاها جبران افکار، نگرش ها و باورهای آگاهانه ما با ارائه دیدگاهی متفاوت از طریق تصاویر رویا است.

دامنه عمومی Pixy/CC0

درخت و ریشه های آن در نماد یین یانگ یونگ بسیار جذب اصل تائوئیسم مبنی بر تعامل متضادها شد.

منبع: Pixy/CC0 دامنه عمومی

او با تکیه بر کار خود به عنوان روانپزشک در بیمارستان Burghölzli در زوریخ و در جلسات تحلیلی با مشتریان خصوصی خود، به این نتیجه رسید که با ارائه مطالب کهن الگوی باستانی و سرکوب شده از ناخودآگاه، رویاها درمانی برای یک سویه بودن خودآگاهی ارائه می دهند. این باعث شد تا تصور او از رویاها به عنوان جبران باشد.

یونگ در ساختار و پویایی روان نوشت:

محتوای ناخودآگاه به شدت با مطالب آگاهانه در تضاد است، به ویژه زمانی که نگرش آگاهانه به طور انحصاری به سمتی گرایش دارد که نیازهای حیاتی فرد را تهدید کند. هرچه نگرش آگاهانه شما یک طرفه تر باشد و از حالت بهینه بیشتر منحرف شود، این احتمال بیشتر می شود که رویاهای واضح با محتوای شدیدا متضاد اما عمدی به عنوان بیانی از خود تنظیمی روان ظاهر شوند.

این مثال ساده از عملکرد جبرانی رویاها و اینکه چگونه ممکن است برای بیننده رویا مفید باشد را در نظر بگیرید: مشتری نسبت به خود نظر کمی دارد و با افسردگی دست و پنجه نرم می کند. او در این دوران خواب معلمی از دوران ابتدایی را می بیند که خلاقیت و اراده او را می ستاید. این خاطره از ذهن خودآگاه او حذف شده است اما در رویاها برمی گردد تا پتانسیل فراموش شده اش را که در زیر افسردگی مدفون شده است به رویاپرداز یادآوری کند. او پس از کار با این رویاها در جلسات درمانی، انرژی جدیدی برای ثبت نام در کلاس های نقاشی پیدا می کند و دوباره با انرژی های خلاق خود ارتباط برقرار می کند.

موری اشتاین، تحلیلگر برجسته یونگ، در کتاب جدید و فوق العاده جذاب خود، چهار ستون روانکاوی یونگ، فصلی را در مورد رویاها شامل می شود که مفهوم یونگ از رویاها را به عنوان جبران روشن می کند. او می نویسد:

ناخودآگاه قلمرو دیگری با زندگی خاص خود است و اغلب کاملاً برخلاف آنچه در دنیای آگاهی اتفاق می‌افتد عمل می‌کند. زمانی که فرد خواب است، نوع دیگری از تفکر رخ می دهد که با تفکر بیداری متفاوت است. رویاها می توانند اطلاعات مهمی در مورد آنچه در درون خودمان اتفاق می افتد و تحولات احتمالی آینده به ما بدهد. اما فراتر از آن، و مهمتر از آن برای نتیجه تجزیه و تحلیل، این است که رویاها مسیری را به سوی فراوانی روانی می سازند.

کار با رویاها و استفاده از تعبیر خواب برای رمزگشایی محتوای نمادین آنها می تواند به تعالی مطالب سرکوب شده و تجدید خود منجر شود. همانطور که استین پیشنهاد می کند، ممکن است بپرسیم: "چرا این رویا در حال حاضر؟" او همچنین پیشنهاد می‌کند آنچه ناخودآگاه به جلو می‌آورد، به وضعیت فعلی آگاهی فرد بستگی دارد. با دیدن خواب به عنوان داروی جبرانی، ممکن است بپرسیم: ناخودآگاه در صدد التیام چه زخم یا ضربه ای است؟

Musaeum Hermeticum / مالکیت عمومی

سمندر از تاریخ کیمیاگری و آغاز شیمی (نشان X از "کتاب بهار بره" (1679)

منبع: Musaeum Hermeticum/public domain

چند ماه پیش، در یک زمان دشوار سؤال شخصی، خوابی دیدم که در آن سمندری تبدیل به طلسم شفابخشی شد که قرار بود آن را به گردنم ببندم. وقتی از خواب بیدار شدم، احساسات ظالمانه ای که در من وجود داشت از بین رفت. سمندرها موجوداتی نیستند که من معمولاً در زندگی روزمره با آنها روبرو می شوم و به آنها فکر نمی کنم، اما یک سمندر جادویی در خواب من ظاهر شد. رویا به نوبه خود رابطه من با احساساتم را تغییر داد. بعداً، وقتی معنای نمادین سمندر را جستجو کردم، با شگفتی متوجه شدم که سمندرها از دیرباز با توتم‌های دگرگونی مرتبط بوده‌اند.

ماهیت و عملکرد رویاها همچنان بحث های روحی، علمی و روانی را برمی انگیزد. با این حال، با ارج نهادن به معنای نمادین و عملکرد بالقوه شفابخش آن، از گنجینه‌های نهفته در اعماق خود استفاده می‌کنیم که می‌تواند رابطه ما با دنیای درونی ما را تغییر دهد و ما را به زندگی متعادل‌تری بازگرداند.

چه تصاویر، نمادها یا داستان های رویایی بر درب آگاهی شما می کوبند؟