صفحه را انتخاب کنید

 

1. مقدمه

قبل از هر مداخله ای با هدف اصلاح سلوک یک مشاهده و یک رکورد برای فعال کردن تجزیه و تحلیل آنها ضروری است. فقط از طریق مشاهده (یا با مصاحبه با والدین یا معلمانی که قبلا مشاهده کرده اند) می توانیم اندازه گیری هایی را از سلوک و بین پاسخ و پیشایندها یا پیامدهای آن موارد احتمالی ایجاد شود.

با این حال، اگر قبلاً تعریف مناسبی از رفتاری که باید اصلاح شود، ارائه نشده باشد، مشاهده نیز ممکن نخواهد بود. به عبارت دیگر، ما بر اساس طرح زیر در سلوک:

1. تعریف -> 2. مشاهده -> 3. ثبت -> 4. تجزیه و تحلیل -> 5. اصلاح

2. رفتار را تعریف کنید

رفتار واحد تحلیل ماست، بنابراین باید آن را به خوبی تعریف کنیم. رفتار و رفتار را می توان مترادف دانست، اما نه آنطور سلوک و پاسخ (یا کنش یا واکنش). رفتار کل مجموعه ای است که توسط محرک پیشین، پاسخ و محرک متعاقب آن (در یادگیری عامل) شکل می گیرد: E? R ار +
بنابراین، رفتار ممکن است، برای مثال، "عبور از خیابان" باشد، اما حرکت نکردن پاها. این رفتار یک "معنا" دارد: وقتی در مقابل محرک های خاصی هستم (خیابان)، پاهایم را حرکت می دهم (پاسخ)، برای عبور از خیابان (Er +). این امر روانی است، نه «واکنش»، که چیزی در سطح بیولوژیکی است.

برای شرطی سازی کلاسیک هم همینطور: در مورد پاولوف سلوک عبارت است از: "بزاق دهان با صدای زنگ". یعنی ارتباط بین محرک قبلی (وضعیت زنگ زدن) و پاسخ شرطی (بزاق). وقتی می گوییم رفتار آموختنی است، منظورمان این است: بین محرک ها و پاسخ خود ارتباط برقرار می کنیم.

هنگامی که این موضوع روشن شد، باید از سطح نظری کمتر (به ویژه وقتی با افراد دیگر صحبت می کنید: والدین، معلمان...) تأیید کنیم. سلوک باید به گونه‌ای تعریف شود که امکان اندازه‌گیری آن را فراهم کند یا حداقل تأیید کند که آیا رخ داده‌اند یا نه. به عنوان مثال، بی فایده است که کودک را «بد»، «کج»، «تنبل»، «منحط»... یا بدتر از آن، توسل به «ارث» یا «سرنوشت» برای تعریف او بی فایده است: «او درست مثل عمویش است».

این تعاریف توافق بین مردم را غیرممکن می کند و فرضاً در تفاسیر قرار می گیرد. والدین و معلمان باید در مورد رفتارها توافق کنند تا بتوان آنها را تغییر داد. تعاریف مناسب آنهایی هستند که دقیقاً مشخص می کنند موضوع چه کاری انجام می دهد. نه بیشتر و نه کمتر. بنابراین، اگر یکی از والدین به من بگوید: "این کودک تنبل است، به هم ریخته است" (که به من ایده کاملاً واضحی از کاری که او در خانه انجام می دهد نمی دهد) از شما دعوت می کنیم که نظر بدهید. نمونه های عینی که در آن اتفاق می افتد.

به عنوان مثال، تفاوتی را مشاهده کنید که در مواجهه با یک رویداد، جملات زیر را ایجاد می کند: "په په دمدمی مزاج است" (بد: مشخص نیست چرا). «اگر به پپه شیرینی برای دسر ندهند، خودش را روی زمین می اندازد و لگد می زند» (خب: معلوم است).

مثال دیگر: «لوئیس حسود است. لوئیس تهاجمی است (بد). «لوئیس برادرش را هل داد وقتی اسباب بازی را از او گرفت» (خوب). دیگر اصطلاحات نامناسب: «خیلی عصبی است»، «خیلی خوب بوده»، «خیلی پرخاشگر است»، «خیلی کثیف است»... خیلی بیشتر باید مشخص شود.

جنبه عملی مهم دیگر این است که در تعاریف خوب آنچه در «مثبت» اتفاق می افتد ذکر می شود. یعنی در کارهایی که انجام می شود، نه در کارهای انجام نشده.

مثال: "خوان نباید تعهدات خود را فراموش کند" "نباید بیکار باشد" (بد). "خوان باید بعد از ظهر زباله ها را بیرون بیاورد" (خوب). این تعاریف چیزی است که اجازه می دهد یک مشاهده صحیح انجام شود زیرا هیچ تفسیری وجود ندارد: مشاهده و توصیف وجود دارد نه ارزیابی.

3. سابقه رفتار

رکورد از سلوک در اصلاح رفتار ضروری است زیرا اگر معیارها، سطوح رفتاری نداشته باشیم، بعداً نمی‌توانیم بدانیم که آیا واقعاً اصلاح شده است یا خیر.

منطق رکورد رفتار مستلزم تعیین سطوح قبل از مداخله (خط پایه) است که حداقل سه اقدام انجام شده است (اما این حداقل است)، سطوح در طول مداخله (درمان) و سطوح بعد از مداخله (پیگیری). ) یعنی زمانی که مداخله قبلاً لغو شده باشد.

انتخاب واحدها برای زمان (به عنوان مثال، روز، ساعت، ماه ...) و برای رفتار (تعداد کل رفتارها، نرخ در هر زمان...) کاملاً به نوع مشکلی که با آن روبرو هستیم بستگی دارد. برای برخی بسیار مکرر و برخی دیگر بسیار نادر خواهد بود. علاوه بر این، ماهیت رفتار به ما می گوید که چه چیزی مناسب تر است.

در هر صورت، آنچه حفظ می شود این است که نرخ پاسخ بر روی دستور و زمان بر روی آبسیسا است. در بسیاری از موارد، خوب خواهد بود که خود کودک آن را ضبط کند سلوک.
به عنوان مثال تعداد دفعاتی که کودک گریه می کند

به لطف این گرافیک ها می توانیم بدانیم که آیا اصلاحات ما کافی بوده است یا خیر. با پیش‌بینی اینکه اگر هیچ مداخله‌ای صورت نگرفت، نتایج چگونه خواهد بود (و با در نظر گرفتن روندها، رمپ‌ها، ثبات در طول زمان...) می‌دانیم که آیا کار ما رضایت‌بخش بوده است یا خیر. برنامه های آماری وجود دارد که به ما امکان می دهد به طور عینی محاسبه کنیم که آیا تغییر قابل توجه است یا خیر (برنامه ARIMA)، اما تعداد اقداماتی که باید انجام شود بسیار زیاد است و الزامات روش شناختی کمی دارند.

3.1. چند نکته مهم در مورد ثبت نام

1. لازم است قبل از شروع مداخله، بدون شیب و نوسان، در خط پایه ثبات وجود داشته باشد (برای این کار اگر رفتار بسیار مکرر باشد معمولاً یک یا دو هفته کافی است، اما در غیر این صورت، زمان لازم را منتظر خواهیم ماند. به طوری که رفتار تثبیت می شود).

2. اگر تغییر بین خط پایه و درمان آنی باشد، باید در اثربخشی خود درمان شک کنیم، ممکن است چیزی جز وضعیت جدید نبوده باشد. اگر بعد از مدتی به سطوح قبلی برگردید، می توانید این را بررسی کنید.

3. در واقع، تا زمانی که مجدداً درمان را متوقف نکنیم (سری ABAB) یا چندین درمان را به طور همزمان شروع کنیم (چند خط پایه) نمی توانیم کاملاً مطمئن باشیم که تغییرات ناشی از مداخله ما است (ممکن است با بلوغ سوژه باشد. ، با چیزهای دیگری که همزمان شروع شده اند و ما نمی دانیم ...) - با این حال، در اینجا آنچه برای ما مهم است اثربخشی تغییر است و نه تحقیق. این غیراخلاقی است که سوژه را به وضعیت قبل از مداخله برگردانیم تا ببینیم آیا این مداخله مؤثر است یا نه (علاوه بر این، در برخی موارد غیرممکن است).

4. همچنین مهم است که پیگیری طولانی باشد (بستگی به رفتار دارد، اما باید حداقل چندین ماه طول بکشد)، زیرا در غیر این صورت ممکن است اثرات مداخله ما بیش از حد موقت باشد. در مرحله پیگیری باید بررسی کنیم که آیا تعمیم وجود داشته است یا خیر.

5. روش خط پایه چندگانه می تواند مورد استفاده قرار گیرد - و بسیار راحت خواهد بود زیرا تضمین های بیشتری برای کنترل ارائه می دهد - زمانی که کودکی داریم که چندین رفتار از خود نشان می دهد که می خواهیم آنها را اصلاح کنیم. هرکدام از اینها رفتار درمان در زمان‌های مختلف شروع می‌شود، بنابراین می‌توانیم ببینیم که آیا تغییرات واقعاً به دلیل درمان است یا خیر. در این موارد، یک آزمودنی ممکن است یکی از رفتارهای مخرب را در ابتدا، دیگری در حال درمان و دیگری در حال پیگیری داشته باشد.

6. برای محو شدن هر برنامه ای (برای رفتن به مرحله آخر) لازم است: (1) تقویت کننده مصنوعی را جایگزین طبیعی کنید (منطقی این است که سلوک مثبت، عملکرد آن، آن را بدون تقویت کننده دیگر حفظ کنید). (2) به تدریج خودکنترلی آزمودنی را افزایش دهید.

4. تحلیل رفتار

دو تحلیل اساسی در آن وجود دارد اصلاح رفتار: دست تجزیه و تحلیل توپوگرافی و تجزیه و تحلیل عملکرد.

4.1. تجزیه و تحلیل توپوگرافی رفتار

تجزیه و تحلیل توپوگرافی به جنبه های قابل مشاهده و ثبت رفتار اشاره دارد - همانطور که در نمودارها مشاهده کردیم. معمولاً از چهار پارامتر در تحلیل توپوگرافی رفتار استفاده می شود (بسته به نوع رفتار از یک یا چند پارامتر استفاده می شود):
به. تعداد رفتارها (یا تنوع). مثلاً خوان می پرد، برادرش را می زند، چیزها را می شکند ... وقتی نمی خواهد به مدرسه برود
ب شدت. به عنوان مثال بسیار شدید (من خیلی شدید گریه می کنم؛ ضربه می زند و باعث آسیب زیادی می شود؛ عملاً چیزی نمی خورد ...).
ج فرکانس (تعداد بار در واحد زمان). به عنوان مثال او 7 بار در طول غذا از خواب بیدار می شود.
د مدت زمان. (مدت یک رفتار: مثلاً 1 ساعت گریه می کند؛ 30 دقیقه طول می کشد تا صبحانه بخورید...).

4.2. تحلیل عملکردی رفتار

تجزیه و تحلیل عملکردی، که همچنین نوعی اصلاح است سلوک (و شاید تعریف بیشتر آن) به رابطه عملکردی بین پاسخ ها و محرک های پیشین و متعاقب اشاره دارد. رابطه ایجاد شده با یک عملکرد خاص: مثال. خوان گریه می کند تا به او اجازه دهند هر چه می خواهد بخورد... این رابطه ای است که من می خواهم با تحلیل عملکردی خود کشف کنم.
اساساً، در تحلیل عملکردی، آنچه ثبت می‌کنیم همان چیزی است که قبلاً اتفاق می‌افتد (و احتمالاً محرک پیشین یا تمایزکننده برای پاسخ است)، رفتار و پیامدهای رفتار (محرک تقویت‌کننده).

این وضعیت می تواند شامل موارد زیر باشد: مکان، افراد حاضر، پیشینیان آنچه اتفاق افتاده است... با تشکر از رجیستری، ما می توانیم ببینیم که چه موقعیت هایی (Ed) احتمالا رخ می دهد. سلوک و سپس با تجزیه و تحلیل ستون آخر، می بینیم که کدام تقویت کننده ها رفتار را حفظ می کنند. در تئوری، هر رفتاری که تقویت نشده باشد، خاموش می شود، بنابراین، باید تقویت کننده ای به انتشار رفتاری که ما در حال تجزیه و تحلیل هستیم، متصل باشد. اگر می‌خواهیم امیدوار باشیم بتوانیم آن را اصلاح کنیم، یافتن تقویت‌کننده هر رفتاری ضروری است.

البته هر یک پیامدهای کوتاه مدت و بلندمدت دارد سلوک. پیامدهای کوتاه مدت آنهایی هستند که در بیشتر موارد رفتارها را حفظ می کنند، اگرچه پیامدهای بلندمدت ممکن است منفی باشد. مثلا ما زیاد غذا می خوریم چون در کوتاه مدت آن را دوست داریم، هرچند بعداً، در دراز مدت، پشیمان می شویم...
در تحلیل‌های عملکردی، پیشایندهای دور (چیزهایی که تمایل به انتخاب آن رفتار را توضیح می‌دهند) و پیشایندهای نزدیک (آنهایی که رفتار را تحریک می‌کنند) نیز معمولاً مشخص می‌شوند.

از طرف دیگر، موقعیت ها لزوماً نباید از نظر توپوگرافی یکسان باشند، مهم این است که آنها را تداعی می کنند. سلوک. اگرچه موقعیت ها از نظر توپوگرافی بسیار متفاوت است، اما می توانند از نظر عملکردی مشابه باشند. نکته مهم همین است. به عنوان مثال، اگر من با عکس یک زن برهنه روشن شوم، آن عکس همان عملکرد تحریک کننده ای را دارد که انگار واقعاً زن برهنه را دیده ام. آنها از نظر عملکرد مشابه هستند.

مدل های زیادی برای تحلیل عملکردی وجود دارد. معمولی ترین آنها مواردی هستند که مشخص می کنند: E -> O -> R -> C (محرک، ارگانیسم، پاسخ، پیامدها). E -> O -> R -> K -> C (محرک، عامل، پاسخ، تقویت یا برنامه اقتضایی، و پیامد)
اما بسیاری دیگر از تحلیل‌های عملکردی بسیار پیچیده‌تر مانند Interbehavioral وجود دارد که عملکردی را از حالتی متمایز می‌کند.

 

استفاده از کوکی ها

این وب سایت از کوکی استفاده می کند تا بهترین تجربه کاربری را داشته باشید. اگر به مرور ادامه دهید ، رضایت خود را برای پذیرش کوکی های فوق الذکر و پذیرش ما ارائه می دهید سیاست کوکی ها، برای اطلاعات بیشتر روی لینک مورد نظر کلیک کنید

خوب
اطلاع از کوکی ها